نوشته شده توسط : عسل

جاده ي قلب........

جادهي قلب مرا رهگذري نيست كه نيست

جز غبار غم واندوه در آن همسفري نيست كه نيست

آن چنان خيمه زده بر دل من سايه ي درد

كه در او از مه شادي اثري نيست كه نيست

شايد اين قسمت من بود كه بي كس باشم

كه به جز سايه مرا با خبري نيست كه نيست

اين دل خسته زماني پر پروازي داشت

حال از جور زمان بال وپري نيست كه نيست

بس كه تنها يم ويار دگر نيست مرا

بعد مرگ دل من چشم تري نيست كه نيست

شب تاريك شده حاكم چشم تري نيست كه نيست

شب تاريك شده حاكم چشم و دل من

با من شب زده حتي سفري نيست كه نيست

كامم از زهر زمانه همه تلخ است چنان

كه به شيريني مرگم شكري نيست كه نيست.





:: بازدید از این مطلب : 268
|
امتیاز مطلب : 83
|
تعداد امتیازدهندگان : 26
|
مجموع امتیاز : 26
تاریخ انتشار : 4 مهر 1389 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید

/weblog/file/img/m.jpg
ساهي در تاریخ : 1389/7/4/0 - - گفته است :
منم تازه شروع كردم آينده وبلاگتو خوب مي بينم


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: