نوشته شده توسط : عسل

خیلی بدی واسه خاطر پول ازدواج کردی



:: بازدید از این مطلب : 94
|
امتیاز مطلب : 82
|
تعداد امتیازدهندگان : 28
|
مجموع امتیاز : 28
تاریخ انتشار : 5 مهر 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : عسل

یه نامه عاشقانه



:: بازدید از این مطلب : 98
|
امتیاز مطلب : 79
|
تعداد امتیازدهندگان : 25
|
مجموع امتیاز : 25
تاریخ انتشار : 5 مهر 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : عسل

دیگه ازش خوشم نمیاد



:: بازدید از این مطلب : 102
|
امتیاز مطلب : 87
|
تعداد امتیازدهندگان : 26
|
مجموع امتیاز : 26
تاریخ انتشار : 5 مهر 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : عسل

می نویسم از عشق..از چیزی که به قلب بیمارم آمد..خانه ی متروک دلم..

خانه ی سیاهی ها را نورانی کرد با قدومش..می نویسم از عشق..

از تو ای چیزی که به قلبم اومدی و شدی همدم و مونس دل تنهایم..می نویسم از تو..

از تویی که عشقت آتش به جانم زد..می نویسم از تویی که عاشقم کردی وبا دستان پر

مهرت مرا به شهر آرزوها بردی..می نویسم از اشکهایت..از بوسه هایت..

از به آغوش کشیدن هایت..آری با تمام قدرت می نویسم.. می نویسم دوستت دارم..

می نویسم از خودم..از قلب بیمارم و از چشمان گریان و دله نشسته به انتظارم..

می نویسم از سرنوشت وتقدیر بی رحم و نامرد این دنیایم..می نویسم از درد دوری تو..

می نویسم از درد انتظار تو..می نویسم از دوست داشتن تو..می نویسم از عشق تو..

می نویسم با دستانی لرزان..می نویسم عاشقت هستم..می نویسم دیونه ی عشقتم..

می نویسم پرودرگارم من عشقمو می پرستم..تا توان دارم از تو می نویسم..

با من بمان که من بی تو صدایی خسته در بادم...

بمان با من در این اندوه بی پایان...

بمان تنها تو در کنارم...



:: بازدید از این مطلب : 107
|
امتیاز مطلب : 69
|
تعداد امتیازدهندگان : 24
|
مجموع امتیاز : 24
تاریخ انتشار : 5 مهر 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : عسل

تا کی ؟..تا کی عاشق باشم و از عشقم دور؟...تا کی اسیر تنهایی هایم باشم و از یارم


دور...؟تا کی باید به خاطر دوری تو اشک بریزم و حسرت آن دستهای گرمت را بکشم..؟


تا کی باید از خدای خویش التماس کنم تا تو را به من برساند،نزدیک ونزدیک تر کند


تا بتوانم تو را  درآغوش بگیرم؟...تا کی باید صدای غم انگیز آواز مرغ عشق را بشنوم


ودلم برایت تنگ شود؟؟.. تا کی باید غروب  پر درد عاشقی را ببینم و دلم بگیر!...تا کی باید


تنهایی به خورشیدی که آرام آرام به پشت کوه ها می رود نگاه کنم؟..تا کی باید لحظه ها و


ثانیه ها را یکی یکی بشمارم تا  لحظه دیدار توفرا رسد؟..خسته ام..!!خسته ام..!!


یک عاشق خسته...عاشق بی سر پناه..عاشقم!یک عاشق دیوانه و سر به هوا..تا کی باید


کنج اتاق خلوت دلم بنشینم و با کاغذ و قلم خود درد و دل کنم؟تا کی باید دلم را به فردا ها


خوش کنم و بگویم آری فردا وقت رسیدن است!..تا کی باید در سرزمین عشاق سر به زیر باشم


و چشمهای خیسم را از دیگران پنهان کنم؟...تا کی باید بگویم که عاشقم،ولی یک عاشق تنها،


عاشقی که معشوقش در کنارش نیست!..تا کی باید در انتظارت زیر باران بنشینم و همراه با


آسمان بنالم و ببارم..و تا کی با دستهای خالی،با آغوش سرد،با دلی خالی از آرزو و امید،


با چشمانی خیس و شاکی زندگی کنم؟..تا کی ؟...



:: بازدید از این مطلب : 92
|
امتیاز مطلب : 83
|
تعداد امتیازدهندگان : 24
|
مجموع امتیاز : 24
تاریخ انتشار : 5 مهر 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : عسل

www.3jokes.com - عکس، کلیپ، جوک، SMS



:: بازدید از این مطلب : 116
|
امتیاز مطلب : 70
|
تعداد امتیازدهندگان : 22
|
مجموع امتیاز : 22
تاریخ انتشار : 5 مهر 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : عسل
نشد یه قصری بسازم پنجرهاش ابی باشه
نشد یه قصری بسازم پنجرهاش ابی باشه
من باشم و اون باشه و یک شب مهتابی باشه
نشد یه جا بمونه و آخر بشه ماله خودم
حتی یه بار یادش نموند ماه و روز تولدم
با همه التماس من نشد دیگه نره سفر
شعرام بجز اون روی هر دیوونه ای گذاشت اثر
نشد برم بغل بغل واسش شقایق بچینم
نه این که من نخوام برم نزاشت گلهارو ببینم
نشد همه دعا کنن همیشه اون باشه پیشم
یکی میگفت خواب دیده که اون گفته عاشقش میشم
اما نشد ، اما نشد قسمت ما یه لحظه ی روشن و خوش
پیغام واسش فرستادم بیا بازم منو بکش
نسد که نشکنه بازم این چینی شکستنی
هیچ جای دنیا ندیدم هیچ جای دنیا ندیدم
عجب چشای روشنی
باور نکرد یه موژشو به صدتا دریا نمیدم
یه تار مو خواستم نداد گفت به تو دنیا نمیدم
راست میگه هر چی اون بگه راست میگه هر چی اون بگه
من کجا و دیوونگی
چه جوری به حرفش گوش کنم
اون گفت بچسب به زندگی
خلاصه آخرش نشد ما گل سرخ رو بو کنیم
اون گفت برو که بتونیم خوب حفظ آبرو کنیم
نشد یه بار برسم به آرزوهای محال
یه خاطره مونده برام با یه سبد میوه کال
نشد منم واسه یه بار به آرزوهام برسم
گذشته کار از کارمون
دیر شده به خدا قسم
نشد به موقع این کویر ابری بشه بارون بگیره
نشد خودش آینه که هست بیاد و شمعدون بگیره
نشد بپاچم زیر پاش عطر گل محمدی
نشد بهم جواب بده
حتی بهم بگه بدی
نشد دوستت دارم بگه
به من که نه به دیگری
نشد یه بارم رد بشه
از روی شعرا سرسری
نشد یه کاری بکنه
که بدونم دوستم داره
آتیش گرفتم و یه بار
نگام نکرد بگه آره
نشد یه بار حرف بزنه
نزاره پای سرنوشت
نشد یه شب نگم خدا الهی که بره بهشت
نشد بشه یه بار واسش یه فال حافظ نگیرم
نشد تو رویاهام براش روزی هزار بار نمیرم
نشد بره
نشد نره
نشد بخواد
نشد بیاد
نشد ولی
شاید بشه
واسم دعا کنید
زیاد
از شما پنهون نکنم
یه حرفهایی بهم زده
گفته همین روزا میاد
اما هنوز نیومده
قصه داره تموم میشه
مثل تموم قصه ها
فقط واسم دعا کنید
اول خدا بعدا شما
قصه داره تموم میشه
مثل تموم قصه ها
فقط واسم دعا کنید
اول خدا بعدا شما


:: بازدید از این مطلب : 101
|
امتیاز مطلب : 62
|
تعداد امتیازدهندگان : 21
|
مجموع امتیاز : 21
تاریخ انتشار : 5 مهر 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : عسل

شنديم مي خواي بري باز من و تنها بذاري
هرچي ياد و خاطره ست پشت دلت جا بذاري
شنيدم گفتي نگاهش واسه چشمام عاديه
هر چيزي حدي داره محبتاش زياديه
شنيدم يه مدتي مي خواي ازم دوري کني
اينه رسمش که با اين ديوونه اينجوري کني
شنيدم همين روزا بازم مي خواي بري سفر
بسلامت ! عزيزم اما همينجور بي خبر
شنديم خسته شدي از بازياي سرنوشت
نکنه اينبار ديگه بي من مي خواي بري بهشت
شنيدم گفتي که سرنوشتمون دست خداست
اما تو خوب مي دوني حسابت از همه جداست
شنيدم گفتي بايد برم سراغ زندگيم
شنيدم گفتي با اينکه خيلي چيز يادم داده
نمي دونم چي شده از چش من افتاده
شايدم تموم اين شنيدنيها شايعه ست
از تو اما نمي پرسم گفته باشي فاجعه ست 

 

 



:: بازدید از این مطلب : 252
|
امتیاز مطلب : 82
|
تعداد امتیازدهندگان : 26
|
مجموع امتیاز : 26
تاریخ انتشار : 5 مهر 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : عسل

دوست دارم دستم را بگيری و مرا نوازش کنی...

 دوست دارم اشکهايم را با دستانت از گونه هايم پاک کنی..

دوست دارم تو را در اغوش بگيرم و گريه کنم.........

 دلم بدجوری هواتو کرده.......

 کاش می توانستم دستان گرمت را بگيرم..!!!

کاش می توانستم از نزديک در چشمان عاشقت نگاه کنم...!!!

 اما اين فاصله بين من و تو نمی گذارد تنها عشقم را از نزديک ببينم..

ای خدا اين فاصله را از ميان ما محو کن که ديگر طاقتم به پايان رسيده..!

 ديگر طاقت اين دوری را ندارم....

عشق پر از درد است اما دوری از عشق پر درد تر از يک درد است....!!!!!!!

 سرنوشت سر به سر اوقات تلخ من نگذار که بدجوری دلتنگم..................

 

 



:: بازدید از این مطلب : 207
|
امتیاز مطلب : 75
|
تعداد امتیازدهندگان : 23
|
مجموع امتیاز : 23
تاریخ انتشار : 5 مهر 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : عسل

عجب اي دل عاشق تو هم حوصله داري

تواين سينه نشستي هزار تا گله داري

يه روز عاشق نوري يه روز سوت وكوري

يه روز مثل حبابي يه روز سنگ صبوري

پراز شك وهراسي هميشه بي حواسي

پراز حرفي وخاموش يه قصه وفراموش

پراز راز نگفته يه كوله بار بردوش

يه بي طاقت خسته به انتظار نشسته

يه روز رفيق راهي سفرپاي پياده

به اندازه ي عشقي پراز حرفاي ساده

واسه روزاي رفته سفرقصه ي خوبه

چراغ روشن راه قشنگي غروبه.......



:: بازدید از این مطلب : 270
|
امتیاز مطلب : 80
|
تعداد امتیازدهندگان : 25
|
مجموع امتیاز : 25
تاریخ انتشار : 5 مهر 1389 | نظرات ()